حزب صهیونیست مذهبی که به نژادپرستی در بین یهودیان معروف است، طمع مهارناپذیری به بلعیدن کرانۀ باختری رود اردن دارد و بدون تردید برای گسترش بیسابقۀ شهرکهای یهودینشین در دلِ مناطق فلسطینی به نتانیاهو اعمال فشار خواهد کرد.
احمد زیدآبادی در یادداشتی برای روزنامه هممیهن نوشت: بنیامین نتانیاهو، رهبر حزب لیکود اسرائیل به پیروزی چرب و شیرینی در انتخابات پارلمانی اسرائیل دست یافته است. از این پس شاید بتوان او را «پادشاه اسرائیل» نامید؛ زیرا بهرغم پارهای محدودیتها، سرنوشت جامعۀ اسرائیل عمدتاً به دست و ارادۀ او رقم خواهد خورد.
تا لحظۀ نگارش این متن، هنوز نتیجۀ نهایی انتخابات اعلام نشده است، اما طبق پیشبینیها، بلوک راستگرای وفادار به نتانیاهو میتواند بین 62 تا 65 کرسی پارلمان را بهدست آورد؛ نتیجهای که با نظرسنجیهای روزهای قبل از انتخابات همخوانی ندارد. اینک دست نتانیاهو برای تشکیل دولتِ دلخواه خود باز است.
او قول داده است که دولتی کاملاً راستگرا با حضور حزب صهیونیست مذهبی و دو حزب ارتدوکس شاس و یهودیت توراتی تشکیل دهد. تشکیل چنین دولتی زنگهای خطر را برای تمام یهودیان سکولار و میانهرو و مدافع صلح با فلسطینیها بهصدا در خواهد آورد و به همین دلیل نیز شاید نتانیاهو درصدد برآید که از احزاب خارج از بلوک راستگرا برای پیوستن به دولت آینده دعوت به عمل آورد.
احزاب خارج از بلوک راستگرا، پیشتر متعهد شدهاند که در دولتی به ریاست نتانیاهو سهیم نشوند، اما شاید نگرانی آنها از آیندۀ اسرائیل سبب تجدیدنظر در تصمیمشان شود. چنانچه احزاب خارج از بلوک راستگرا به هیچ قیمتی حاضر به حضور در دولتِ تحت رهبری نتانیاهو نشوند، او تا اندازۀ قابل توجهی به گروگان حزب فوق افراطی صهیونیست مذهبی در خواهد آمد.
حزب صهیونیست مذهبی که به نژادپرستی در بین یهودیان معروف است، طمع مهارناپذیری به بلعیدن کرانۀ باختری رود اردن دارد و بدون تردید برای گسترش بیسابقۀ شهرکهای یهودینشین در دلِ مناطق فلسطینی به نتانیاهو اعمال فشار خواهد کرد.
نتانیاهو و حزب تحت رهبری او از گسترش شهرکهای یهودینشین در کرانۀ باختری و بیتالمقدس شرقی حمایت میکنند اما نه اندازۀ حزب صهیونیست مذهبی که نسبت به حساسیتهای بینالمللی در این باره کاملاً خونسرد و بیاعتناست.
از این رو، نتانیاهو برای آنکه رهبران حزب صهیونیست مذهبی را در کنار خود داشته باشد، بهناچار باید به خواست آنها برای الحاق بخشی از کرانۀ باختری و اعمال حاکمیت اسرائیل بر آن مناطق، روی خوش نشان دهد.
چنین اقدامی اما واکنش شدید کشورها در سراسر جهان را برمیانگیزد و روابط آنها با اسرائیل را در معرض خطر قرار میدهد. درست به همین دلیل، نتانیاهو نیازمند بروز بحرانی فراگیر و خطرناک در گوشهای دیگر از خاورمیانه است تا توجه جامعۀ جهانی را به آن نقطه متمرکز کند و بدین وسیله فشارها را از خود دور سازد.
تمام قرائن و شواهد نشان میدهد که او ایران را برای این منظور در نظر گرفته است. نتانیاهو که از همان ابتدای امضای توافق برجام موضعی کاملاً آشتیناپذیر در برابر آن گرفته و در جهت ناکامی آن تلاشِ بسیار کرده است، صریح و علنی خواستار دفن دائمی این توافق است.
او تنها راه خنثیسازی آنچه را «خطر اتمی شدن ایران» نامیده، تشدید بیسابقۀ تحریمها و و طراحی یک «گزینۀ نظامی معتبر» میداند و تأکید کرده است که در این جهت، از هر کوششی دریغ نخواهد کرد.
از این جهت بهقدرت رسیدن نتانیاهو را میتوان زمینهساز تهدیدی بزرگ علیه ایران تعبیر کرد. او اما در عین حال میتواند به فرصتی بیسابقه برای جمهوری اسلامی هم تبدیل شود بهشرطی که تهران در سیاست داخلی و خارجی خود بازاندیشی معناداری صورت دهد.
واقعیت این است که بلوک راستگرای حامی نتانیاهو ماهیتِ ملی و مذهبی فاشیستی دارد. سیاست اعلامشدۀ آنها گسترش شهرکهای یهودینشین در مناطق فلسطینی، تغییر در سیستم قضایی بهخصوص کارکرد دیوان عالی و افزایش امتیازات جامعۀ مذهبی ارتدوکس است و همۀ این سیاستها، یهودیان سکولار و صلحطلب و مداراجو را در داخل و خارج اسرائیل تا سرحد نفرت از دولت آیندۀ نتانیاهو منزجر میکند.
این انزجار بدون تردید آنها را به مقابلۀ مدنی با بلوک راستگرا و تبدیل خیابانهای اسرائیل به صحنۀ تظاهرات علیه نتانیاهو ترغیب خواهد کرد و دولت راستگرا را تحت فشار شدید قرار خواهد داد.
فشاری مشابه از سوی جامعۀ جهانی بهخصوص از سوی کشورهای عرب و اروپا و آمریکا نیز متوجه دولت نتانیاهو خواهد شد و آن را تا مرز بحران پیش خواهد برد.
همانطور که گفته شد، نتانیاهو برای بیاثر کردن این فشارها، چشم به ایجاد بحران در ایران دارد، اما اگر ایران از یکسو با ایجاد اصلاحات بنیادی زمینۀ همگرایی فراگیر ملی را در داخل کشور فراهم آورد و از سوی دیگر، برای ایجاد نظمی متوازن و کارآمد و منطبق با منافع کشور، راه مذاکره با کشورهای منطقه و همۀ قطبهای قدرت در جهان را بگشاید، بدون تردید نتانیاهو نهفقط در ایجاد بحران در ایران و بلعیدن کرانۀ باختری و بیتالمقدس شرقی ناکام خواهد ماند، بلکه خود و متحدان فاشیستاش به صورت هدف مشروعی برای اعمال فشارهای داخلی و خارجی درخواهند آمد و یک بار برای همیشه از صحنۀ سیاست اسرائیل حذف خواهند شد.